۱ . أَخْبَرَنَا عِيسَى بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْجُوزَجَانِيُّ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ الْمَنْصُورِ بِمَشْهَدِ يَحْيَى بْنِ زَيْدٍ، فَدَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنَ الشِّيعَةِ، وَسَأَلَهُ عَنْ أَدْعِيَتِهِمْ وَزِيَارَاتِهِمْ، فَقَالَ لَهُ: إِنَّ أَكْثَرَ أَدْعِيَتِكُمْ وَزِيَارَاتِكُمْ مِمَّا لَا نَعْرِفُهُ -يَعْنِي لَا أَصْلَ لَهُ-، وَإِنَّ خَيْرَ أَدْعِيَتِكُمْ دُعَاءُ الْكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ، وَخَيْرَ زِيَارَاتِكُمْ مَا تَقُولُونَ فِيهَا: اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ، رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ، مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَدُعَائِكَ، مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ، مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَسَمَائِكَ، صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلَائِكَ، شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ، ذَاكِرَةً لِسَوَابِغِ آلَائِكَ، مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ، مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِيَوْمِ جَزَائِكَ، مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيَائِكَ، مُفَارِقَةً لِأَخْلَاقِ أَعْدَائِكَ، مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَثَنَائِكَ.

ترجمه‌ی گفتار:

عیسی بن عبد الحمید جوزجانی ما را خبر داد، گفت: نزد منصور در مزار یحیی بن زید بودم، پس مردی از شیعیان بر او وارد شد و از دعاها و زیارت‌های‌شان سؤال کرد، پس به او فرمود: بیشتر دعاها و زیارت‌های شما چیزهایی است که ما نمی‌شناسیم -یعنی اصلی ندارد- و بهترین دعاهای شما دعای کمیل بن زیاد و بهترین زیارت‌های شما چیزی است که در آن می‌گویید: خداوندا! نفس من را به قَدَر خود مطمئن و به قضای خود راضی و به ذکر و دعایت شیفته و برای برگزیدگان اولیائت دوستدار و در زمین و آسمانت محبوب و بر نزول بلایت شکیبا و برای بهترین نعمت‌هایت سپاس‌گزار و برای کامل‌ترین داده‌هایت یادآور و به شادی دیدارت مشتاق و برای روز داوری‌ات توشه‌گیرنده و از سنّت‌های اولیائت پیروی‌کننده و از اخلاق دشمنانت جدا‌شونده و از دنیا به ستایش و تمجیدت مشغول گردان!

۲ . أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَبِيبٍ الطَّبَرِيُّ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ الْمَنْصُورِ فِي بَعْضِ اللَّيَالِي، فَلَمَّا مَضَى مِنَ اللَّيْلِ ثُلُثَاهُ قَامَ مِنْ فِرَاشِهِ، فَتَوَضَّأَ، ثُمَّ دَخَلَ مُصَلَّاهُ، فَاطَّلَعْتُ عَلَيْهِ، فَوَجَدْتُهُ يَدْعُو بِدُعَاءِ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ: إِلَهِي لَا تُؤَدِّبُنِي بِعُقُوبَتِكَ، وَلَا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ، مِنْ أَيْنَ لِيَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ؟! وَلَا يُوجَدُ إِلَّا مِنْ عِنْدِكَ، وَمِنْ أَيْنَ لِي النَّجَاةُ؟! وَلَا تُسْتَطَاعُ إِلَّا بِكَ، لَا الَّذِي أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِكَ وَرَحْمَتِكَ، وَلَا الَّذِي أَسَاءَ وَاجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَلَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ، يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ!

ترجمه‌ی گفتار:

عبد الله بن حبیب طبری ما را خبر داد، گفت: شبی نزد منصور بودم، پس چون دو سوم شب گذشت، از بستر خود برخاست و وضو گرفت و به مصلّای خود رفت، پس به او سر زدم و دیدم که دعای ابو حمزه‌ی ثمالی را می‌خواند: خدایا! من را با عقوبت خود ادب نکن و با من به حیله‌ی خود مکر نکن؛ خداوندا! کجا می‌توانم به خیر دست یابم؟! در حالی که جز نزد تو یافت نمی‌شود و کجا می‌توانم نجات پیدا کنم؟! در حالی که جز به وسیله‌ی تو امکان ندارد؛ نه کسی که نیکی کرده، از یاری و رحمت تو بی‌نیاز است و نه کسی که بدی کرده و جرأت ورزیده و تو را ناخشنود ساخته، از دسترس تو خارج شده است، ای خدا، ای خدا، ای خدا!

۳ . أَخْبَرَنَا ذَاكِرُ بْنُ مَعْرُوفٍ الْخُرَاسَانِيُّ، قَالَ: كَانَ الْمَنْصُورُ إِذَا أَحْزَنَهُ أَمْرٌ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ: اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي فِي كُلِّ كُرْبَةٍ، وَأَنْتَ رَجَائِي فِي كُلِّ شِدَّةٍ، وَأَنْتَ لِي فِي كُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِي ثِقَةٌ وَعُدَّةٌ، كَمْ مِنْ كَرْبٍ يَضْعُفُ عَنْهُ الْفُؤَادُ، وَتَقِلُّ فِيهِ الْحِيلَةُ، وَيَخْذُلُ عَنْهُ الْقَرِيبُ، وَيَشْمَتُ بِهِ الْعَدُوُّ، وَتُعْيِينِي فِيهِ الْأُمُورُ، أَنْزَلْتُهُ بِكَ، وَشَكَوْتُهُ إِلَيْكَ، رَاغِبًا فِيهِ عَمَّنْ سِوَاكَ، فَفَرَّجْتَهُ وَكَشَفْتَهُ وَكَفَيْتَنِيهِ، فَأَنْتَ وَلِيُّ كُلِّ نِعْمَةٍ، وَصَاحِبُ كُلِّ حَاجَةٍ، وَمُنْتَهَى كُلِّ رَغْبَةٍ، لَكَ الْحَمْدُ كَثِيرًا، وَلَكَ الْمَنُّ فَاضِلًا.

ترجمه‌ی گفتار:

ذاکر بن معروف خراسانی ما را خبر داد، گفت: منصور هرگاه چیزی اندوهگینش می‌ساخت، این دعا را می‌خواند: خدایا! تو تکیه‌گاه من در هر اندوه هستی و تو امید من در هر سختی هستی و تو در هر مشکلی که برایم پیش آید تکیه‌گاه و پشتیبانم هستی! چه بسیار اندوهی که دل تابش را نمی‌آورد و چاره در آن کاهش می‌یابد و نزدیکان در آن تنها می‌گذارند و دشمنان در آن شماتت می‌کنند و کارها در آن خسته‌ام می‌نمایند، آن را به تو می‌سپارم و شکایت می‌کنم، در حالی که از غیر تو در آن رویگردانم، پس آن را برایم برطرف می‌کنی و کفایت می‌فرمایی، پس تو ولیّ هر نعمت و برآورنده‌ی هر حاجت و منتهای هر رغبت هستی، ستایش بسیار برای توست و امتنان فراوان از توست.

۴ . أَخْبَرَنَا يُونُسُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْخَتْلَانِيُّ، قَالَ: عَادَنِي الْمَنْصُورُ وَأَنَا مَرِيضٌ، فَقَالَ لِي: كَيْفَ أَصْبَحْتَ؟ فَقُلْتُ: أَصْبَحْتُ مَحْمُومًا وَجِعًا، فَقَالَ: ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ: إِلَهِي كُلَّمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ نِعْمَةً قَلَّ لَكَ عِنْدَهَا شُكْرِي، وَكُلَّمَا ابْتَلَيْتَنِي بِبَلِيَّةٍ قَلَّ لَكَ عِنْدَهَا صَبْرِي، فَيَا مَنْ قَلَّ شُكْرِي عِنْدَ نِعَمِهِ فَلَمْ يَحْرِمْنِي، وَيَا مَنْ قَلَّ صَبْرِي عِنْدَ بَلَائِهِ فَلَمْ يَخْذُلْنِي، وَيَا مَنْ رَآنِي عَلَى الْمَعَاصِي فَلَمْ يَفْضَحْنِي، وَيَا مَنْ رَآنِي عَلَى الْخَطَايَا فَلَمْ يُعَاقِبْنِي عَلَيْهَا، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لِي ذَنْبِي، وَاشْفِنِي مِنْ مَرَضِي، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيٍ قَدِيرُ، قَالَ: فَدَعَوْتُ بِهِ، فَشَفَانِيَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ.

ترجمه‌ی گفتار:

یونس بن عبد الله ختلانی ما را خبر داد، گفت: منصور به عیادت من آمد در حالی که بیمار بودم، پس به من فرمود: چگونه صبح کردی؟ گفتم: با تب و درد، پس فرمود: این دعا را بخوان: خدایا! هر بار که به من نعمتی دادی، شکرش را درست به جای نیاوردم و هر بار که من را به سختی دچار نمودی، بر آن درست صبر نکردم، پس ای کسی که شکر نعمت‌هایش را درست به جای نیاوردم، ولی محرومم نکرد و ای کسی که بر سختی‌هایش درست صبر نکردم، ولی تنهایم نگذاشت و ای کسی که من را مشغول گناه دید، ولی رسوایم نکرد و ای کسی که من را در حال خطا یافت، ولی کیفرم نداد، بر محمّد و آل محمّد صلوات فرست و گناهم را بیامرز و بیماری‌ام را شفا بده، به راستی که تو بر هر کاری توانا هستی! پس این دعا را خواندم و خداوند من را شفا داد.

۵ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَرَوِيُّ، قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِلْمَنْصُورِ: عَلِّمْنِي دُعَاءً أَدْعُو بِهِ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ، فَقَالَ لَهُ الْمَنْصُورُ: عَلَيْكَ بِصَحِيفَةِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، فَإِنَّكَ تَجِدُ فِيهَا كُلَّ مَا تُرِيدُ.

ترجمه‌ی گفتار:

محمّد بن عبد الرّحمن هروی ما را خبر داد، گفت: مردی به منصور گفت: من را دعایی بیاموز که آن را در آسایش و سختی بخوانم، پس منصور به او فرمود: بر تو باید به صحیفه‌ی بنده‌ی صالح علیّ بن الحسین؛ زیرا در آن هر چیزی که می‌خواهی را می‌یابی.