۱ . آنچه مسلّم و مشهود است، این است که امروزه مسلمانان و کشورها و حکومتهای اسلامی با وضعیت نامساعد و نامطلوبی در همهی زمینهها و عرصههای مختلف حکومتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روابط داخلی، منطقهای و بین المللی مواجهند و متأسفانه وضعیت آنها در هیچ زمینهای با شرایط زیست مطلوب و مورد نظر اسلام مطابقت ندارد و از هیچ وضعیت و شرایط شایسته و خوشایندی برخوردار نیستند. حاکمیت استبداد دینی به عنوان بدترین شکل و نوع استبداد در اکثریت نزدیک به تمامی کشورهای اسلامی، سوء مدیریت شدید و به یغما رفتن منابع و ثروتهای هنگفت مسلمانان، عقب افتادگی و وابستگی و فقر و بیچارگی اکثر مسلمانان و دول اسلامی علیرغم داشتن منابع سرشار ثروت، شدت و گستردگی نقض حقوق بشر و ظلم و بیعدالتی در جوامع مسلمان و کشورهای به اصطلاح اسلامی، رشد گسترده و روز افزون و سیستماتیک فساد در همهی زمینهها و در همهی سطوح، دور شدن از معنویت و اخلاق و گسترش بیاندازهی دروغ، نفاق، فریب، خیانت، حرامخواری و جرم و شرارت و جنایت در بین مسلمانان و حاکمان آنها، استحمار و استثمار دینی تودهی مسلمان توسط روحانیون و علمای دین با گرایش شدید آنها به حاکمان ظالم و فاسد و جنایتکار و روی آوری بیحد و مرزشان به دنیا و قدرت و ثروت و توجیه همهی اینها با ابزار دین و با اسم دین، اختلافات منطقهای و بین المللی کشورهای مسلمان با همدیگر و درگیریهای داخلی و فرقهای و مذهبی تا حدّ تکفیر و تفسیق یکدیگر و جنگ و کشتارهای وحشتناک در بین آنها همه از مؤلفهها و شاخصهای امروز جوامع و کشورها و حکومتهای اسلامی است که وفور و گستردگی و ملموس و مشهود بودن آنها جایی برای نفی و انکارشان باقی نمیگذارد.
۲ . با این وصف این سوال منطقی برای هر متفکّر و اندیشمندی مطرح است که این همه ناهنجاری در جوامع و کشورهای اسلامی ناشی از چیست؟ و چه علل و عواملی در پیدایش آنها دخیلند؟ و کدامین علّت را میتوان به عنوان ریشهی اصلی و علت العلل به وجود آمدن ناهنجاریهای موجود برشمرد و مورد اشاره قرار داد؟ عدّهای ریشهی اختلال و ناکامی جوامع و کشورهای اسلامی را به خود اسلام نسبت میدهند و میپندارند که اسلام نه تنها کفایت لازم را برای حلّ مشکلات مسلمانان ندارد و نه تنها قادر به حلّ مشکلات آنها نیست بلکه خود، ریشه و عامل اصلی مشکلات آنهاست. اینان مدّعیاند که مسلمانان همهی انواع قرائتهای گوناگون از اسلام را آزموده و تجربه کردهاند؛ از اسلام سنّی گرفته تا اسلام شیعی؛ از اسلام وهابی آل سعود گرفته تا اسلام ولایت مطلقهی فقیه حاکمان ایران؛ از اسلام القاعده بن لادن گرفته تا اسلام طالبانی ملا عمر؛ از اسلام بوکو حرام گرفته تا اسلام داعش ابوبکر بغدادی که محصول همهی آنها برای مسلمانان و دیگر مردمان چیزی جز جهل و خرافه و فقر و نکبت و بدبختی و عقب ماندگی و خشونت و آوارگی و قتل و کشتار نبوده است و با این وصف، چارهی نجات و رهایی مسلمانان را جز دست کشیدن از اسلام و روی آوردن به مبانی تمدّن جدید نمیدانند. در برابر این گروه، عدّهای دیگر هستند که به اسلام واقعی ایمان و باور راستین دارند و آن را دینی کامل و سعادت بخش میدانند و به ظرفیت و توانایی آن به حلّ مشکلات مادی و معنوی مسلمانان اعتقاد دارند. این عدّه که در رأس آنها علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی میباشد، بر این باورند که ریشهی مشکلات مسلمانان دور شدن از اسلام خالص و کامل است؛ چراکه امروزه آنچه مسلمانان به نام اسلام میشناسند اسلام اصیل و واقعی و ناشی از خواست و ارادهی خداوند نیست، بلکه اسلامی است که غالباً آلوده به اراده و خواست غیر خداوند شده است؛ دینی تحریفشده و مبتنی بر اوهام و ظنّیات غیر معتبر که از بطن یقینیات و مسلّمات اسلامی یعنی کتاب خدا و سنّت متواتر و هدایتگریهای خلیفهی واقعی خداوند حضرت مهدی بر نخاسته و با مبانی عقلی نیز هماهنگی ندارد. از همین روست که به جرأت میتوان گفت بسیاری از معضلات جهان اسلام معلول پیروی از خواست و ارادهی غیر خداوند است. در همین راستاست که علامهی مجاهد منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی راه برونرفت و خروج مسلمانان از وضعیت نامطلوب و بحرانی موجود را «بازگشت به اسلام» اصیل و خالص مورد نظر خداوند و پیاده شدن آن به صورت کامل و با همهی اجزایش در پرتو نورانی حاکمیت و حکمرانی تنها خلیفهی برحق خداوند حضرت مهدی علیه السلام میدانند.
۳ . «بازگشت به اسلام» به معنای شناخت صحیح و کامل همهی مبانی، ارزشها و آرمانهای اصیل اسلامی مبتنی بر کتاب خدا، سنّت متواتر رسول خدا و براهین روشن عقلی است. «بازگشت به اسلام» یک تئوری نواندیشانه و متین قرآنی و اسلامی است که به هیچ وجه ماهیتی مذهبی و فرقهگرایانه ندارد و تنها مقیّد به منابع مشترک و مسلّمات و یقینیات اسلامی است که هم در مبانی و هم در مناهج خود تفاوتهای بارز بسیاری با مذاهب اسلامی موجود و با قرائتهای کنونی و رایج از اسلام دارد؛ تئوریای که انتقادهای سهمگین و فراوانی را متوجه بسیاری از دیدگاهها و عقاید و اعمال مذاهب کنونی و قرائتهای موجود از اسلام -چه شیعی و چه سنّی- میکند و نقش و تأثیر آنها را در عقب ماندگی مسلمانان و دور کردن آنها از اسلام واقعی و در نتیجه سقوط مسلمانان به وضعیت نکبت بار کنونی، بسیار پر رنگ میبیند. در این دیدگاه «بازگشت به اسلام» به مفهوم عقبگرد و حرکتی واپسگرایانه و متحجّرانه و کهنهگرایانه نیست، بلکه جهشی است برای شناخت حق و حرکتی است رو به جلو که تکامل و تعالی را در خود دارد؛ «بازگشت به اسلام» بازگشت به اصلها و اصالتهای فراموششده و تحریفشده است؛ بازگشت به هویت و حقیقت اسلامی و انسانی خویش است:
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
«بازگشت به اسلام» بازگشت به حقایق کتمان شده و از یاد رفته و بازگشت به علم و یقین و عقل -این نخستین و برترین آفریدههای خداوند- و دوری از جهل و ظنّیات و تقلید و خرافات و تعصّب و تکبّر و هواهای نفسانی است که بزرگترین و خطرناکترین ابزارهای شیطانند. «بازگشت به اسلام» بازگشت به اصالت کتاب خدا و اصل قرار دادن آن نسبت به هر کلامی دیگر حتی کلام معصوم و خارج نمودن آن از فرعیّت و از سلطهی بازار مکارهی احادیث جعلی و ظنی است؛ بازگشت به این مبنای متین و نورانی علامه خراسانی است که نسخ و تخصیص و تعمیم آیات قرآن به وسیلهی روایات ممکن نیست. «بازگشت به اسلام» بازگشت به سنّت متواتر و ارزش نهادن به فرستادهی خدا و رسول گرامی او محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم و طرد قائلین به «حسبنا کتاب الله» از یک سو و نفی مفرطین و متمسّکین به هر حدیث وهمی و ظنی از سوی دیگر و نیز ارزش نهادن به یقینیات و طرد وهمیات و ظنیات است. «بازگشت به اسلام» بازگشت بدون غفلت و کوتاهی و بدون خصومت مؤمنان از سویی و بازگشت بدون تحریف و غلو و تندروی آنها از سوی دیگر به سوی اهل بیت پاکیزه و مکرّم رسول خدا صلوات الله علیه و آله و یادآوری جایگاه بیبدیل آنها در اسلام و نسبت به قرآن است. «بازگشت به اسلام» بازگشت به برخورد با احترام و ادب نسبت به همسران و صحابهی پیامبر خدا و مهاجرین و انصار است، با قبول و پذیرش بدون تعصّب خطاها و لغزشهای مسلّم عدّهای از آنان. «بازگشت به اسلام» بازگشت به سوی تنها خلیفهی شایسته و برگزیدهی موجود خداوند یعنی مهدی علیه السلام و سپردن حاکمیت و مدیریت مسلمانان به دست با کفایت او و طرد و به زیر کشیدن همهی حاکمان غاصب و ظالم فعلی است که با اسم خلیفهی خدا یا نایب امام مهدی سالیان درازی است که به ناحق بر سرنوشت مسلمانان و کشورهای اسلامی خیمهی خودکامگی زدهاند و حکومتهایشان جز فلاکت و بدبختی برای مسلمانان محصولی در بر نداشته است. «بازگشت به اسلام» بازگشت به سوی وحدت واقعی و همدلی برادرانه و مؤمنانه همهی مسلمانان بر اساس منابع مشترک و مسلّمات اسلامی و ردّ و نفی معقول هر گونه دشمنی و کینه و برادرکشی است. «بازگشت به اسلام» بازگشت از تقلید کورکورانه و بدون دلیل و رو گرداندن از آراء و فتاوی مبتنی بر تخمین و ظنّ عالمان به اصطلاح دینی به سوی اجتهاد مبتنی بر دلیل و یقین شرعی و عقلی است. «بازگشت به اسلام» دست کشیدن از علما و فقهای دنیا زدهای است که دین و مذهب را چون ابزاری در خدمت اهداف دنیوی خویش و توجیه اعمال نادرست و ظلم حاکمان طاغوتی به کار گرفتهاند و با تحریف و کتمان حقیقت، دین را از سرچشمههای زلال آن آلوده و گلآلود کردهاند. «بازگشت به اسلام» بازگشت به سوی عالمان راستین و متّقی و شجاع و مجاهدی همچون علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی است که مسلمانان را از پیروی حاکمان ظالم و ستمگر باز میدارد و به پیروی از مهدی علیه السلام فرا میخواند؛ از پیروی اوهام و ظنون منع میکند و به پیروی از علم و یقین امر میکند؛ از جهل و تقلید و تعصّب و تکبّر و هواهای نفسانی و دنیاگرایی و خرافهگرایی بر حذر میدارد و به شناخت و اقامهی اسلام خالص و کامل در پرتو حاکمیت خلیفهی واقعی خدا مهدی علیه السلام ترغیب و تشویق میفرماید.
۴ . با این وصف مسلمانان واقعی را چارهای جز این نیست که برای برون رفت از وضعیت نامطلوب و بحرانی موجود و برای جبران مافات و رسیدن به خیر و سعادت دنیوی و اخروی مطلوب، آگاهانه و از روی بصیرت به سوی اسلام واقعی که علامه مجاهد منصور هاشمی خراسانی به حق پرچمدار و منادی آن است، باز گردند و تحقّق عین اسلام و کلّ آن را آرمان خود قرار دهند و برای دستیابی به خلیفهی واقعی خدا و رساندن او به حاکمیت، نهایت جدّ و تلاش خویش را مبذول دارند؛ چراکه بدون شک این تنها راه موجود برای رسیدن به خوشبختی و سعادت واقعی و دریافت نصرتهای الهی است و مؤمنان و مشتاقان و پیروان و رهروان حقیقت را چارهای جز پیمودن آن نیست؛ چنانکه خداوند حکیم فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ۚ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا ۖ نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ ۖ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ ۖ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ﴾[۱]؛ «ای مؤمنان! آیا شما را به تجارتی (پرسود) راهنمایی کنم که شما را از عذابی دردناک نجات میدهد؟ به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید و این اگر بدانید برای شما (از هر چیزی) بهتر است تا گناهانتان را بیامرزد و شما را در بهشتهایی که از زیر آن نهرها جاری است و به خانههای پاکیزه در بهشتهای جاودان در آورد و این کامیابی بزرگی است و نعمتهای دیگری که دوست میدارید (و به شما عطا خواهد شد) یاری و پیروزی نزدیک از جانب خداست و مؤمنان را (به این همه نعمت) مژده بده! ای کسانی که ایمان آوردید از یاران خدا باشید، همان گونه که عیسی پسر مریم به حواریون گفت: یاوران من به سوی خدا چه کسانیاند؟ حواریون گفتند: ما یاوران خداییم. پس گروهی از بنی اسراییل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند، پس کسانی را که ایمان آوردند بر ضدّ دشمنانشان یاری دادیم تا پیروز شدند».
آری، برای نجات از این همه رنج و بدبختی و برای رهایی از این تاریکیهای برهم انباشته و متراکم و برای خروج از این همه گمراهی و ضلالت، مسلمانان را چارهای نیست جز اینکه اگاهانه و به دور از همهی موانع شناخت حق، به سوی اسلام راستین بازگردند و در جرگهی انصار و یاوران خدا در آیند و با پیوستن به نهضت «بازگشت به اسلام» به رهبری منصور هاشمی خراسانی به ندای این عالم متّقی و مجاهد در راه خدا لبّیک گویند و زمینهها و شرایط دسترسی خلیفهی واقعی خداوند، مهدی را به حاکمیت الهی فراهم سازند تا در پرتو حکومت الهی و عادلانهی او به نور و روشنایی راه یابند و به خوشبختی و سعادت واقعی دست پیدا کنند، ان شاء الله.
والسّلام علی من اتّبع الهدی