با عرض سلام و احترام خدمت یار واقعی و دوست حقیقی امام مهدی، حضرت علامه هاشمی خراسانی
خواستم به عرض مبارکتان برسانم که من به نوبهی خودم از شما متشکّر و ممنونم که به این حرکت عظیم و عمل خداپسندانه اقدام نمودهاید. ان شاء الله خداوند به زودی به شما نصرت عطا فرماید. این جانب «ناهید. م» در حال حاضر پنج ماه است که کتاب «بازگشت به اسلام» و کلیهی مطالب داخل سایت شما را مطالعه کردهام و خیلی خوشحال هستم که به آرامش حقیقی و فطری خود رسیدهام. کلیهی مطالب شما از نامهها گرفته تا گفتارها و از نقدها و بررسیها گرفته تا پرسشها و پاسخها، همهی اینها هر خطّش مانند گوهری ارزشمند و نایاب است که باید با آب طلا نوشته و به دیوار دل نصب کرده شود، ولی برای کسی که گوهرشناس باشد یا کور نباشد. من از مطالعهی مطالب کتاب شما به حقیقت سفارش پیامبر رسیدم که فرمودند: «من در میان شما دو چیز گرانبها باقی میگذارم که هرگز گمراه نشوید: کتاب الله و عترتی». من شهادت میدهم کسانی که در غیر راه شما و طریقی که شما در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» معرّفی کردهاید به دنبال امام مهدی میگردند در خیالات و توهّمات به سر میبرند. در واقع آنها به دنبال نام امام هستند، نه به دنبال حقیقت امام و امام حقیقی! آنها به دنبال امامی نیستند که در این جهان حضور عینی و واقعی دارد و ما باید حوائج او را بدانیم و به یاریش بشتابیم. من درک میکنم کسانی که به غیر راهی که شما نشان میدهید میروند، مانند مردی هستند که در اتاقی تاریک دست به پای فیل میکشد و میگوید این ستون است و دست به خرطوم او میکشد و میگوید این ناودان است و ...!
آری، من از وقتی که با هدایت شما و با بهرهگیری از کتابتان، از تاریکیها به روشنایی آمدم، امام خود را آن طور که هست نه آن طور که جاهلان تصویر کردهاند شناختم و هماکنون به نقطهای از معرفت رسیدهام که با دردهای او درد میکشم و با رنجهای او رنج میبرم؛ چراکه امام من بر خلاف تصوّر سفیهانی که او را در آسایش، در جزیرهای دوردست و سرسبز میپندارند، از ترس جانش در بیابانها و جنگلها به سر میبرد و در انتظار یاری من و امثال من است تا با اراده و اقدام مشترک خود پا به میدان بگذاریم و زمینهی ظهور او را فراهم سازیم. هماکنون من وقتی در نوری که شما برای من قرار دادهاید، قرآن میخوانم، چیزهایی را از آن میفهمم که قبلاً نمیفهمیدم؛ ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا﴾. واقعاً وقتی من از این قلّه که بر آن ایستادهام، به گذشتهی خودم مینگرم، دلم برای همهی کسانی که به خاطر غفلت خود یا فریب اغواگران، از شما و راه شما دوری گزیدهاند، میسوزد. به همین خاطر، دوست دارم تجربهی شیرین خودم را برای آنان بنویسم تا شاید یک نفر از میانشان با گفتههای منِ ناقابل بیدار شود.
حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی!
صادقانه از زحمات شبانهروزی شما و یاران مظلومتان ممنونم که مرا با نور حقیقت آشنا کردید. من قبل از آشنایی با شما و پایگاه اطلاعرسانیتان، در طول شبانهروز برای چیزی که ثواب میدانستم، پنج برابر الآن زحمت میکشیدم؛ به این ترتیب که از این مجلس به آن مجلس میدویدم و از این مزار به آن مزار میرفتم، ولی هیچ معرفتی کسب نمیکردم و احساس رشدی به من دست نمیداد. از قرآن جز خطّ آن را نمیشناختم و اگر معنی آن را هم میخواندم چیز زیادی نمیفهمیدم، اما هماکنون احساس میکنم که در یک روشنایی و بصیرت خاص قرار گرفتهام، به نحوی که خداوند را در کنار خودم و در لحظه لحظهی زندگیام احساس میکنم. هر چند من قبلاً اعمال مستحبّی بیشتری انجام میدادم، ولی مانند کسانی بودم که به فرمایش قرآن کریم، اعمالشان به سرابی میماند که در کویر است و انسان تشنهلب گمان میکند که آن آب است و وقتی به نزد آن میرود آن را چیزی نمییابد، ولی خدا را نزد آن مییابد که حساب او را کاملاً میدهد و خدا سریع الحساب است، یا مانند تاریکی شدیدی در دریایی عمیق و پهناور که موجی بالای موجی دیگر آن را پوشانده و بالای آن ابر سیاهی که بر روی یکدیگر قرار گرفته است، تا جایی که وقتی دست خود را بیرون میآورد ممکن نیست آن را ببیند و کسی که خدا برای او نوری قرار ندهد، نوری برای او نخواهد بود. خدا را شکر میکنم که برای ما در این تاریکیها نوری قرار داده و آن نور شما هستید و من الآن در روشنایی آموزههای ناب شما حرکت میکنم. کتاب شما را قبول دارم و به نظرات حکیمانهی شما ارج مینهم و مال و جانم را که ناقابل است وقف راه شما که راه رسیدن به مهدی است میکنم؛ چراکه دوست ندارم در آیندهای نزدیک سرنوشتی داشته باشم که خداوند آن را توصیف کرده و فرموده است: «روزی که ستمگر دست خود را با دندان میگزد و میگوید ای کاش راهی را با پیغمبر اتخاذ میکردم و ای کاش فلانی را دوست خود نمیگرفتم؛ قطعاً مرا بعد از آنکه ذکر برایم آمده بود، گمراه کرد و شیطان همیشه خوار کنندهی انسان بوده است» و من هرگز دوست ندارم که در روز قیامت پیامبر از من شکایت کند و بفرماید: «پروردگارا! قوم من این قرآن را تنها گذاشتند»؛ با توجّه به اینکه منظور آن حضرت هم قرآن صامت است و هم قرآن ناطق که تعلیم دهندهی آن است؛ چراکه این دو از یکدیگر جدا نمیشوند و یکی بدون دیگری هرگز نور نمیدهد؛ همچنانکه حضرت علامه هاشمی خراسانی در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» این سفارش مهم پیامبر را که به حدیث ثقلین مشهور است، یادآوری کردهاند.
بر این اساس، از همهی برادران و خواهرانم که این نامهی من را مطالعه میکنند میخواهم که من را خواهر دلسوز و خیرخواه خود بدانند و از تجربهای که برایشان نوشتم استفاده کنند و پند بگیرند؛ چراکه من پس از پنج ماه تأمّل و تعمّق در این امر، خدا را شکر میکنم که الآن روز به روز شاهد رشد فکری و عقلی خود هستم و احساس میکنم حقایقی را میفهمم که قبل از این متوجّه نبودم. من با راهنماییهای کتاب «بازگشت به اسلام» موانع شناخت را کنار گذاشتم و به حقیقت ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾ رسیدم و با گوش دل صدای معبودم را میشنوم که میفرماید: «بگو خدا را اطاعت کنید و رسولش را اطاعت کنید، پس اگر روی بگردانید جز این نخواهد بود که بر عهدهی پیامبر آن چیزی است که به دوش کشیده و به عهدهی شما آن چیزی است که مکلّف و عهدهدار شدهاید و اگر از او اطاعت کنید، هدایت میشوید و بر پیامبر، وظیفهای جز رساندن حقایق به طور آشکار نیست».
پس ای خواهران و برادران ایمانی من! آنچه در کتاب ارزشمند «بازگشت به اسلام» با تکیه بر کتاب خدا و سنّت قطعی پیامبرش و عقل سلیمی که در فطرت ما نهاده شده، برای هدایت ما تبیین و تشریح شده است را تصدیق کنید؛ چراکه همهی خیرات در این صراط مستقیم و طریقهی وسطی است.
بیایید تا همه با هم در این راه راست و هموار گام برداریم تا به زودی تحقّق وعدههای خداوند را به نظاره بنشینیم. خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و عمل صالح کردهاند، وعده داده است که قطعاً آنها را جانشینانی در روی زمین قرار خواهد داد و بعد از خوفی که داشتند، آنها را به امنیت خواهد رساند، به نحوی که همهی آنها خدا را عبادت کنند و چیزی را شریک آن ذات متعال قرار ندهند و کسی که بعد از آن کافر شود آنها همان فاسقان خواهند بود.
امیدوارم که خواهران و برادران دینی من، به غیر از خدای خود از چیزی نترسند و گامهای خودشان را در این راه نورانی و صراط مستقیم قرار دهند و تجربههای شیرین خواهرشان را به زودی برای خود حاصل کنند.
به امید آن روز...
ناهید. م